۱۳۸۷ شهریور ۸, جمعه

مواظب باشيد فريب نخوريد

نفقه گذشته، نفقه حال، مطالبه مهريه، تقاضاي اعسار براي مهريه، نفقه فرزندان، بازگرداندن جهيزيه و اجرت المثل حجم عمده‌اي از شكايت‌هاي خانوادگي در دادگاه را شكل مي‌دهد و در هر دادگاهي زمان زيادي صرف رسيدگي به‌اين موارد مي‌شود و البته‌ اين پيشنهاد هم مطرح شد كه همسران براي آن‌كه در صورت بروز اختلاف دچار مشكل و دردسر كمتري شوند، بهتر است تا روابط مالي خود را به شكلي شفاف و صريح در عقدنامه درج كنند. حال درمطلب اين هفته به مساله مهم فريب در ازدواج مي‌پردازيم. شيوه‌هاي مختلفي كه زنان و مردان يكديگر را در ازدواج فريب مي‌دهند، شيوه‌هاي شناختن يك خواستگار فريبكار، راه‌هاي پيشگيري از فريب‌خوردن و چند توصيه براي رهايي از يك زندگي فريبكارانه نكاتي است كه در مطلب اين هفته خواهيد خواند. مقطع ازدواج از مقاطعي است كه فرد ضرر و زيان نداشتن شناخت واقعي از خود را بشدت درك مي‌كند . بيشتر پسران و دختران جامعه ما هنگام ازدواج به جاي آن‌كه تصوري واقعي از توانايي‌ها و ويژگي‌هاي فردي، اجتماعي، خانوادگي، اقتصادي و فرهنگي خود داشته باشند، خود را فرد كامل و بي‌عيبي تصور مي‌كنند كه لايق و شايسته يك ازدواج رويايي هستند. چنين افرادي اگر دختر باشند، بدون توجه به توانايي‌هايشان خود را شايسته مردي مي‌دانند كه با تحصيلاتي عالي، درآمدي سرشار، ثروتي فراوان و البته اسبي سفيد به خواستگاري آنها مي‌آيد. در پسران نيز بيشتر اين تصور وجود دارد كه به صرف داشتن يك چهره خوب ، شايسته ‌اين هستند كه بهترين دختران را به همسري خود درآورند. حال كافي است به‌اين اعتماد به نفس فراوان مساله‌اي به نام خوشبيني كاذب به زمين و زمان را هم اضافه كنيد تا دريابيد كه چنين افرادي بيشترين استعداد را براي فريب خوردن دارند. تجربه حضور در دادگاه‌ها نشان داده بسياري از افرادي كه با اين نوع پيش‌فرض‌هاي تخيلي و غير واقعي منتظر رسيدن يك همسر مناسب هستند، بيشترين ميزان فريب خوردگي را در ازدواج دارند. جمله‌هايي مانند؛ « او به من گفت تمام آرزوهايم را برآورده مي‌كند و من فكر كردم او همسر روياهاي من است»، درد دل مشترك تمامي‌افراد فريب خورده در دادگاه است. طبيعي است اگر فردي درباره ويژگي‌هاي خود شناختي واقعي داشته باشد، هنگام ازدواج در مقابل يك پيشنهاد وسوسه برانگيز به جاي آن‌كه هول شود و سريع آستين بالا بزند و از ‌ترس پريدن يك «كيس» خوب سريع و بدون تحقيق به خواستگار خود جواب مثبت دهد، با نگاهي عقلاني موقعيت پيش آمده را سبك و سنگين مي‌كند و در نهايت تصميمي‌عاقلانه مي‌گيرد. اين‌كه چرا بيشتر جوانان ما تصوري واقعي از مساله مهم و سرنوشت سازي مانند ازدواج ندارند، موضوعي است كه چند پاسخ مختلف دارد. در شرايط امروز جامعه ما كه فاصله تلاش انسان‌ها تا رسيدن به موفقيت فاصله‌اي منطقي نيست، شايد از يكي از شيوه‌هايي كه مي‌توان با آن پله‌هاي موفقيت را يك شبه پشت سر گذاشت، كسب يك موقعيت خوب براي ازدواج است.از سوي ديگر رسانه‌هايي مانند سينما و تلويزيون در ارائه و گسترش تصويري غيرواقعي از زندگي مشترك در جوانان ما تاثير فراواني دارند و شايد بتوان سينماي هند و سينماي موسوم به فيلمفارسي يا همان سينماي پيش از انقلاب و البته برخي فيلم‌هاي سال‌هاي اخير را به عنوان متهمان رديف اول شكل‌گيري تصوير غير واقعي از اين موضوع مهم و سرنوشت ساز در ذهن جوانان معرفي كرد. اما در يك كلام مي‌توان علت فريب خوردن در ازدواج را ساده لوحي مردان و زناني دانست كه هنوز به شناخت دقيقي از خود نرسيده‌اند تا بر مبناي آن بتوانند در چنين موقعيت‌هايي تصميمي‌ درست بگيرند و به همين دليل در برخي موقعيت‌هاي رويايي، تصور مي‌كنند فرد مورد نظر همان است كه سال‌ها منتظرش بودند و حالا فقط بايد به او بگويند؛ «مي‌خوامت با همه مصيبت‌هات»!در چه زمينه‌هايي فريب مي‌خوريم؟برداشت قانون از موضوع مهمي‌با عنوان فريب در ازدواج با نظر عاميانه‌اي كه از اين مساله در جامعه وجود دارد كاملا متفاوت است. ممكن است هر يك از طرفين هر قول و حرف شفاهي در ابتداي زندگي را به عنوان مطلبي قطعي فرض كنند؛ اما از نظر قانون تا حرف و قول و قراري مكتوب نشود و مراحل قانوني خود را طي نكند، ارزشي ندارد.با اين تعريف مي‌توان گفت فريب در ازدواج زماني شكل واقعي پيدا مي‌كند كه برخي موارد پيش آمده در ازدواج با آنچه در عقدنامه آمده متفاوت باشد البته‌ اين تفاوت زماني شكل قانوني پيدا مي‌كند كه مشكلي براي زندگي خانوادگي و تداوم انجام وظايف زناشويي پيش بيايد اما هر دختر و پسري در زمان عقد مي‌توانند شروط خاص خود را هم در عقدنامه بگنجانند و مثلا درباره همين بحث فريب در ازدواج، اين مساله را قيد كنندكه هر نوع تناقضي كه در گفته‌هاي يك يا هر دو آنها پيش بيايد، اين مساله مي‌تواند براي آنها حق طلاق ايجاد كند.بد نيست به‌اين نكته هم اشاره كنيم كه منظور ما از واژه فريب در اين يادداشت‌ها اتفاقي است كه در ابتداي زندگي و پيش از ازدواج رخ مي‌دهد و اتفاق‌هايي كه در طول زندگي رخ مي‌دهد، حساب و كتاب ديگري دارد. فريب هم در واقع به همه چيزهاي غيرواقعي و نادرستي گفته مي‌شود كه طرفين در ابتداي زندگي به هم مي‌گويند تا هريك نظر ديگري را براي ازدواج و گرفتن كلمه طلايي بعله جلب كنند. باز هم تاكيد مي‌كنيم كه فريب تنها درباره مسائل و ماجراهاي با اهميت مصداق دارد و شامل چيزهايي مي‌شود كه دانستن شكل واقعي آن در طرف مقابل باعث مي‌شود او از تصميم خود براي ازدواج منصرف شود.به همين دليل مسائلي مانند استفاده طرفين از كلاه‌گيس، استفاده از لنز رنگي، چند سانت كوتاه و بلند بودن قد، چاق و لاغر بودن طرفين، سيگار كشيدن، ددري بودن و رفيق‌باز‌بودن نمي‌تواند مصداق فريب باشد و تنها در صورتي كه زندگي خانوادگي را به خطر بيندازد، در قالب دادخواست‌هاي ديگر در دادگاه قابل رسيدگي است. حتي مساله‌اي مثل داشتن نامزد پيش از ازدواج يا حتي ازدواجي كه به رابطه زناشويي منجر نشده هم بسختي به عنوان فريبي كه بتواند به فسخ نكاح منجر شود قابل پذيرش است. بايد به‌اين نكته هم توجه داشت اثبات مساله‌اي مانند فريب خوردن كار بسيار سختي است. به هرحال كسي كه تصميم مي‌گيرد در امر مهم و سرنوشت سازي مانند ازدواج سر شريك آينده خود را كلاه بگذارد، احتمالا پيش‌بيني‌هاي مختلفي هم براي شرايط بحراني و احتمالي دارد و توجيه‌هاي فراواني براي فريبكاري خود به دادگاه ارائه مي‌كند. فريبكاران معمولا براي فريبكاري خود برنامه‌ريزي مي‌كنند، با افراد مشابه موقعيت خود مشورت مي‌كنند و سعي مي‌كنند رد پايي از خود به‌جا نگذارند. فرد فريبكار معمولا به دنبال اين است تا با ارائه اطلاعات غلط از خود، در ازدواج به موقعيت بهتري دست يابد و قاعدتا هيچ كس خود را بسختي نمي‌اندازد و به دروغ متوسل نمي‌شود تا با شخصي ازدواج كند كه او را در وضعيت بدتري قرار دهد. اگر شما هم در آستانه ازدواج قرار داريد، براي اين‌كه در اين امر مهم فريب نخوريد به‌ اين موضوع توجه داشته باشيد كه ازدواج عهد و پيماني است كه شكستن آن كار آساني نيست و دادگاه‌هاي خانواده نيز جز در مواقعي كه همسران بر سر پاك كردن اسم يكديگر از شناسنامه توافق داشته باشند، بسختي طلاق يك طرفه را مي‌پذيرند و به همين دليل بايد با دقت و احتياط فراوان به سراغ اين مساله رفت تا در صورت وجود هر نوع مشكلي، وارد مرحله سخت و دشوار جدايي و فسخ ازدواج نشويد. پس هر نوع تحقيق و احيانا كارآگاه بازي كه لازم است را در بياوريد تا سر شما كلاه نرود. اساسا چيزهايي مورد فريب واقع مي‌شود كه نياز به پنهان كردن داشته باشد. بهتر است فهرستي از چنين مسائلي تهيه كنيد و حتي خود را در موقعيت طرف مقابل قرار دهيد و به ‌اين سوال پاسخ دهيد كه اگر جاي او بودم چه چيزي را پنهان مي‌كردم؟! البته ما بخشي از كار شما را ساده كرده‌ايم و به‌ترتيب برخي از فريب‌هاي آقايان، خانم‌ها و فريب‌هاي مشترك را ذكر كرده‌ايم. علت در اولويت بودن فريب‌هاي آقايان هم اين است كه معمولا اين افراد پرونده پرباري در زمينه فريب دارند. فريب‌هاي مردانه چيست؟بيشتر فريب‌هايي كه از سوي مردان صورت مي‌گيرد؛ ارائه اطلاعات دروغ در چند مساله بي‌اهميت است. مسائلي مانند؛ تحصيلات عالي، شغل مناسب، موقعيت اجتماعي خاص دكتر، مهندس، پروفسور، روزنامه نگار! و... بودن بيشترين اشتغال‌هاي فكري مردان فريبكار است البته برخي مردان هم كه در گذشته دست و دلشان لرزيده و ازدواج كرده‌اند، براي ازدواج دوم و به دليل عشق و علاقه فراوان به همسر جديد!‌ ترجيح مي‌دهند چيزي درباره ازدواج قبلي به همسر جديد خود نگويند. داشتن فرزند هم يكي از فريب‌هاي رايج آقايان است كه با عدم ذكر آن حقيقت مهمي‌از زندگي خود را پنهان مي‌كنند. البته خانم‌ها بايد به‌اين نكته هم توجه داشته باشند كه در صفحه چهارم عقدنامه، در بخش مشخصات كامل زوج در انتهاي صفحه‌ اين سوال مطرح شده كه زوج همسر ديگري دارد يا خير؟ طبيعي است پاسخ مردان به‌اين مساله ندارم است؛ اما اگر اين امضا صورت گيرد و بعدا مشخص شود فرد همسر ديگري داشته، همسر فعلي مي‌تواند تقاضاي فسخ نكاح را مطرح كند. زنان فريبكار چه ويژگي‌هايي دارند؟قانون براي دوشيزه بودن يا دوشيزه نبودن خانم‌ها اهميت خاصي قائل شده است. يك زن دوشيزه بدون اجازه پدرش نمي‌تواند ازدواج كند. زن هنگام طلاق در صورت دوشيزه بودن تنها نيمي‌ از مهريه را مالك مي‌شود. زن مي‌تواند پيش از تمكين از همسرش ابتدا مهريه را مطالبه كند و بعد تمكين كند و... متوجه مي‌شويد كه باكره بودن اساسي‌ترين امتياز براي خانم‌ها در بحث ازدواج است.فريب رايج خانم‌ها در زمان ازدواج هم معمولا اين است كه ازدواج قبلي خود را پنهان مي‌كنند. در جامعه مردسالار ايران حتي بيشتر مرداني كه پيش از ازدواج روابط پر خطر فراواني داشته باشند نيز‌ ترجيح مي‌دهند با زني ازدواج كنند كه آفتاب مهتاب نديده باشد و به همين دليل حتي يك نامزدي بي‌نتيجه در روابط پيش از ازدواج همسرشان نيز براي آنها قابل هضم نيست.به همين دليل برخي خانم‌ها ‌ترجيح مي‌دهند در مواجهه با خواستگاري كه با او ازدواج مي‌كنند، منكر وجود هر نوع خواستگار ديگري در زندگي خود شوند! البته ‌اين مساله و حتي نامزدي چيزي نيست كه در شرايط فعلي، افشاي آن پس از ازدواج بتواند به طلاق منجر شود؛ اما ازدواج قبلي خانم در صورتي كه اثبات شود مرد از آن مطلع نبوده، مي‌تواند منجر به فسخ نكاح شود. هرچند دادگاه براي اين مساله مجازات سنگيني تعيين نمي‌كند و براي زنان در نهايت با يك جريمه مالي و فسخ نكاح كار خاتمه مي‌يابد.شيوه رايج براي پنهان كردن اين مساله هم گرفتن شناسنامه المثني است و بهتر است اگر همسر آينده شما چنين شناسنامه‌اي دارد، با دقت و احتياط بيشتري درباره او تحقيق كنيد.برخي از دختران كه به نيت فريبكاري و دريافت مهريه با مردي آشنا مي‌شوند هم پيش از ازدواج با گرفتن يك شناسنامه ‌المثني پيشدستي مي‌كنند و در چنين وضعيتي، بدون ذكر نام همسر در شناسنامه اصلي، يك شناسنامه سفيد و دست نخورده خواهند داشت.يكي از مواردي كه معمولا مي‌تواند باعث مشكوك شدن شما به همسر احتمالي آينده‌تان شود شناسنامه المثني است. قانون اين امكان را فراهم كرده كه افراد با مراجعه به سازمان ثبت احوال و تقاضاي شناسنامه دوم، با معرفي چند شاهد شناسنامه المثني بگيرند. طبيعي است اگر طرف شما با چنين شناسنامه‌اي قصد نشستن پاي سفره عقد را دارد، مي‌توانيد به او مشكوك شويد. شگرد برخي از مردان براي ازدواج مجدد اين است كه معمولا با 2 شناسنامه، دو هويت و زندگي مستقل پيدا مي‌كنند. به عبارتي هر شناسنامه را به يك همسر خود اختصاص مي‌دهند. شكل ديگر فريب در ازدواج نيز كه در دادگاه بشدت رواج دارد و گاه سبب شكل گرفتن صحنه‌هاي چندشآوري مي‌شود، پيش كشيدن بحث باكره نبودن زن است. وقتي در عقد نامه و در شناسنامه همسر عبارت «دوشيزه» در مقابل نام عروس ذكر شود، به معني آن است كه مرد با فردي ازدواج كرده كه پيش از اين در تمام طول عمرش باكره بوده است.حالا اگر اين موضوع مطابق واقعيت نباشد، مرد حق شكايت و فسخ ازدواج را دارد كه البته اثبات آن در دادگاه و اين‌كه نمي‌دانسته چنين مساله‌اي وجود دارد، سخت و مشكل است. اغلب مرداني كه براي رهايي از پرداخت مهريه سنگين، به فسخ ازدواج روي مي‌آورند، براي رهايي از شر همسر به او تهمت مي‌زنند كه خانم دختر نبوده است. اغلب خانم‌ها اين مورد را تهمت عنوان و آن را رد مي‌كنند. در برخي خانواده‌ها هنوز هم در زمان ازدواج، خانواده عروس گواهي پزشك به خانواده داماد مي‌دهد، اما در برخي موارد نيز از آنجا كه طرفين همه چيز را بر اساس اعتماد بنا مي‌كنند و فكر مي‌كنند به صرف تحصيلات، موقعيت شغلي، موقعيت اجتماعي و... خيلي بد است كه چنين تقاضايي از طرف مقابل كنند و حس مي‌كنند چنين تقاضايي ممكن است باعث سوء تفاهم و دلخوري طرف مقابل شود، اساسا از خير چنين تقاضايي مي‌گذرند. كافي است همسران در دوران نامزدي و پيش از ازدواج سري به يكي از دادگاه‌هاي خانواده بزنند تا متوجه‌اين موضوع شوند كه بسياري از مسائل به ظاهر كم اهميت، بعد از ازدواج تبديل به بحران‌هايي جدي مي‌شود و خيلي از آدم‌هاي تحصيلكرده و روشنفكر نيز در چنين مواقعي رفتارهايي كاملا مشابه آدم‌هاي معمولي در پيش مي‌گيرند. البته اين نكته مهم نيز قابل ذكر است كه اگر هم مرد بابت چنين موردي از همسر خود شكايت كند، با تشخيص دادگاه، زن به پزشكي قانوني معرفي مي‌شود و در آنجا بنا به نوع درخواست دادگاه، آزمايش‌هايي صورت مي‌گيرد كه درستي يا نادرستي ادعاي مرد مشخص مي‌شود. بنابر اين دادگاه به هيچ‌وجه درا ين نوع شكايت‌ها معاينه‌اي را كه به اصرار و درخواست مرد، نزد پزشكان خصوصي انجام شده، نمي‌پذيرد.فريب‌هاي مشترك زن و شوهر كدام است؟مراجعه به يك مشاور، يا روان‌شناس، يكي از پيشنهادهايي است كه در ابتداي ازدواج مي‌تواند زمينه فريب را كم كند. شايد قانون با اين جمله موافق نباشد، اما اخلاق ناپسند و رفتار زشت هم يكي از مصداق‌هاي فريب است. بهتر است دو طرف با هم به يك روان‌شناس مراجعه و با او درباره خصوصيات اخلاقي هم گفتگو كنند، زيرا اين راهي است كه در صورت طلاق بايد طي كنند و از سوي ديگر خيلي از خصلت‌هاي ناپسند اخلاقي در زير يك ظاهر آراسته ممكن است ديده نشود.ممكن است پاسخ مثبت فردي به فرد ديگر براي ازدواج به‌اين دليل باشد كه حس مي‌كند طرف مقابل آدم سالمي ‌است اما بعد از ازدواج اگر هر يك از طرفين به روابط نامتعارف مالي، اخلاقي، فرهنگي و... يكديگر پي ببرند، زندگي براي هر دو طرف جهنم خواهد شد. شايد فهم اين مسائل براي يك فرد عادي كمي‌ سخت باشد، اما يك روانپزشك بسادگي مي‌تواند پي به بخش مهمي‌از واقعيت شخصيتي طرفين ببرد. مردان هنگام ازدواج بدون داشتن گواهي عدم اعتياد نمي‌توانند ازدواج كنند. اين آزمايش در شرايط خاصي گرفته مي‌شود كه امكان تقلب مرد تقريبا به صفر مي‌رسد. اما براي ازدواج گواهي عدم اعتياد از دختر گرفته نمي‌شود. طبيعي است كه‌اين چارچوب به‌هيچ‌وجه نمي‌تواند پاسخگوي شرايط پيچيده امروز باشد. مثلا مواردي مانند اعتياد به قرص‌هاي توهم‌زا، مشروبات الكلي، بيماري‌هاي مقاربتي و... چيزي نيست كه قانون فرد را ملزم به اطلاع رساني درباره آن براي ازدواج كند. حتي مساله‌اي مانند ابتلا به بيماري ايدز هم نمي‌تواند باعث فسخ نكاح شود. شايد علت چنين استدلالي اين باشد كه ابتلا به بيماري ايدز نمي‌تواند باعث عدم انجام امور زناشويي گردد و چيزي نيست كه زندگي مشترك و ادامه آن را به جز بچه دار شدن با تهديد مواجه كند. به عبارت ساده‌تر، فريب در ازدواج شامل چيزهاي جدي است؛ چيزهايي كه تداوم و انجام وظايف زناشويي را دچار مشكل كند. تازه بايد ثابت شود همسران اين واقعيت را پنهان يا شكل ديگري از آن را ارائه كرده‌اند. براي پر كردن چنين خلائي مي‌توانيد انجام چنين آزمايش‌هايي را هم براي خود و هم براي طرف مقابل اجباري كنيد. با يك آزمايش خون ساده، سلامت بخش مهمي‌ از بدن همسر آينده شما مشخص مي‌شود. بهرحال گاهي خطر استفاده از قرص‌هاي توهم زا بيش از داشتن ازدواج قبلي است.البته بيماري‌هايي مانند ميگرن نمي‌تواند باعث فسخ نكاح شود، اما نداشتن تعادل رواني به گونه‌اي كه زندگي مشترك را با مشكل مواجه كند، دليل خوبي براي فسخ نكاح است. به ياد داشته باشيد مسائلي مانند نوع پوشش، آرايش كردن، معاشرت و... اگر تكليفش روشن نشده باشد، در زندگي مناقشه برانگيز است اما دليل فسخ نكاح نيست. در بند سوم عقدنامه كه ابتلاي زوجين به بيماري‌هايي كه بسختي درمان مي‌شود را تنها به‌اين شرط منوط به طلاق كرده‌اند، اين قيد هم مطرح شده كه طلاق در صورتي رخ مي‌دهد كه «دوام زناشويي براي طرفين مخاطره آميز باشد». شايد بد نباشد بدانيد كه حتي اعتياد هم در شرايطي منجر به طلاق مي‌شود كه براي تداوم زندگي مضر باشد. در بحث فريب‌هاي مشترك مهم‌ترين مساله ‌اين است كه ممكن است طرفين براي جلب نظر مساعد طرف ديگر دروغ‌هايي را درباره ميزان تحصيلات، سن، محل سكونت، درآمد و... به يكديگر بگويند. اغلب همسران تصور مي‌كنند هر نوع دروغي كه در ابتداي زندگي به ديگري گفته شود و بعدا مشخص شود كه دروغ بوده مي‌تواند زمينه فسخ نكاح را فراهم كند. فسخ نكاح هم از اين جهت معمولا پر طرفدار است كه نه دردسرهاي رايج طلاق براي خانم‌ها را دارد و نه‌اين‌كه نياز است مرد تعهد سنگيني مانند مهريه را بپردازد. اما بايد توجه داشت كه هردروغي از نظر قانوني دروغ نيست و براي طرفين اين شرايط را فراهم نمي‌كند كه با اتكاي به آن از هم جدا شوند. ممكن است همسران در ابتداي ازدواج به هم قول دهند كه من تو را خوشبخت مي‌كنم و كاري مي‌كنم ديگران به زندگي ما حسادت كنند. اگر چند سال بعد اين اتفاق رخ ندهد، آنها نمي‌توانند مساله را فريب مطرح كنند، بلكه تنها درباره چيزهايي مي‌توانند ادعاي فريب داشته باشند كه در عقدنامه ذكر شده باشد. عقدنامه نيز در چنين مواردي تنها موارد كاملا كلي و مهم را دربر مي‌گيرد. مثلا در صفحه مشخصات كامل زوج و زوجه، تنها مشخصات شناسنامه‌اي و نيز چند نكته ديگر همچون؛ شغل و تحصيلات، مذهب و دين و تابعيت و نشاني منزل درج شده است و بر خلاف اين‌كه زوج بايد امضا كند همسر ديگري نداشته، چنين شرطي براي زوجه وجود ندارد. طبيعي است قانون نيز در مساله فريب تنها درباره مطالب درج شده در همين دو صفحه تصميم مي‌گيرد و البته بايد مطالب مورد ادعاي هر دو طرف جنبه‌اي منطقي داشته باشد. البته طرفين مي‌توانند با همان فرمول پيشنهادي در قسمت اول يعني سياه كردن صفحات عقدنامه شرايط يكديگر را به شكل دقيق تعريف كنند.مثلا ممكن است فردي در عقدنامه شغل خود را مدير عنوان كند. به هرحال مديريت شكل‌هاي مختلفي دارد و ممكن است به فردي كه در يك پارك مديريت توالت‌ عمومي‌را به عهده دارد، تا فردي كه در يك كارخانه خودروسازي مديريت خط توليد را به عهده دارد چنين عنواني اطلا‌ق شود. به ‌اين نكته هم توجه داشته باشيد كه شغل‌هاي مختلف نيز درآمدهاي گوناگوني دارند. مثلا ممكن است فردي كه بدرستي خود را پزشك معرفي كرده، در يك درمانگاه به شغل شريف آمپول زني مشغول است يا در يك بيمارستان با حقوق اندكي فعاليت مي‌كند. حال اگر طرف مقابل چه زن و چه مرد با اين تصور كه او يك پزشك متخصص جراح مغز و اعصاب با حقوق ماهانه چند ميليوني است ازدواج كرده باشد، طبيعي است كه در اين بخش نيز فريب رخ داده اما جنس آن به‌گونه‌اي نيست كه بدون در نظر گرفتن شأن زوجه و مسائل مهم ديگر، منجر به طلاق شود. اگر فردي در عقدنامه خود را ساكن ايران معرفي كرده، اما ساكن كشور فرانسه باشد، اگر اين مساله مشكلي در زندگي پيش نياورد هم نمي‌تواند منجر به فسخ نكاح شود. تحصيلات فردي كه فوق ليسانس دارد و خود را داراي تحصيلات دكتري معرفي كرده بسختي مي‌تواند منجر به طلاق شود.صحبت‌هاي شفاهي و عدم تحقق آنها هم نشانه تدليس و دليلي براي طلاق نيست. ذكر دقيق مشخصات مالي و نيز تحصيلات و شغل در عقدنامه سبب خواهد شد تا در صورت پيش آمدن بحث مهريه و نفقه نيز قانون از آنها خوب حمايت كند. قانون چه مي‌گويد؟فريب در ازدواج يا تدليس عملي است كه از سوي يكي از همسران صورت مي‌گيرد و موجب مي‌شود عيبي پوشانده و مخفي گردد يا وجود صفتي را كه مورد نظر طرف مقابل بوده، در خود وانمود نمايد؛ خواه‌اين مانورها به صورت عمل باشد، خواه به صورت نوشته يا لفظ؛ نظير ارائه گواهي مجعول صحت مزاج. مطابق ماده 674 قانون مجازات اسلامي‌كه اعلام مي‌كند اگر هريك از زوجين قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهي از قبيل داشتن تحصيلات عاليه ، تمكن مالي ، موقعيت اجتماعي، شغل و سمت خاص ، تجرد و امثال آن فريب دهد و عقد بر مبناي هر يك از آنها واقع شود، به حبس تعزيري از 6ماه تا 2 سال محكوم مي‌شود. البته شكايتي هم كه در محاكم از افراد فريبكار انجام مي‌شود، بيشتر شكايت كيفري است كه مجازاتي را براي طرف مقابل به همراه دارد اما ممكن است به نتيجه دلخواه نرسد. البته افراد فريبكار نيز در دادگاه منكر همه چيز مي‌شوند و عنوان مي‌كنند طرف مقابل از اين مساله اطلاع داشته يا اين‌كه ‌اين كار را از روي عشق و علاقه كرده‌اند. از آنجا كه در جرايم كيفري اقرار فرد به جرم مرتكب شده مهم‌ترين عامل در اثبات جرم است، ممكن است اثبات چنين جرمي‌نيز سخت و تا حدودي ناممكن باشد. باز هم بر اين نكته تاكيد مي‌كنيم كه از نظر قانون، طلاق و فسخ ازدواج مساله ساده‌اي نيست كه بسادگي رخ دهد و قانون هم در اغلب موارد تلاش مي‌كند آن را به تاخير بيندازد. اثبات مسائل در محضر قانون كار سختي است و شما بايد مسيري طولاني را براي رسيدن به حق و حقوق خود طي كنيد، ضمن آن‌كه فرد فريبكار معمولا از خودش رد پايي باقي نمي‌گذارد كه شما كشف كنيد. بالاخره اگر قرار بود رد پا بگذارد كه فريبكار نمي‌شد! بايد يادمان باشد كه دنياي ازدواج شباهتي به دنياي‌ترانه‌هاي زيرزميني ندارد و اين دنيا خيلي جدي‌تر از آن است كه در آن يكي از همسران بتواند با زخم زبان‌هاي ديگري رفيق باشد. همچنين دنياي واقعي شباهتي به فيلم‌هاي هندي هم ندارد كه در آن هر عشقي كه سر راه آدم قرار مي‌گيرد، پاك و مقدس باشد و بتواند به سعادت منجر شود. بخش عمده‌اي از فريب‌ها به دليل عجله در تصميم‌گيري و نبود شناخت پيش مي‌آيد.اجازه ندهيد هيچ گاه ‌ترس از دست دادن يك مورد خوب سبب شود تا قوه عقل و بصيرت شما از كار بيفتد و تصميمي ‌بگيريد كه در نهايت شما را به سوژه يكي از گزارش‌هاي دادگاهي مجلات خانوادگي تبديل كند. توصيه ما همچنان به شما اين است كه با دورانديشي، عقدنامه خود را كمي سياه و خط خطي كنيد.

چرا مردان متاهل ، مردان مجرد را از ازدواج نهی می کنند؟

بارها شنیدیم از اطرافیان خود هنگامی که در یک جمع نشستیم در آن جمع اگر پسری در مورد ازدواج کردن صحبتی به میان بیاورد اکثر مردان متاهل در آن جمع می گویند یه موقع خیلی عذر می خوام خر نشی بری زن بگیری یا اینکه بارها به این و آن میگویند عجب اشتباهی کردم زن گرفتم امروز تصمیم دارم در این مقاله به دلایل این مسئله بپردازم .خب همه ما می دانیم معنی ازدواج برای پسرها یا دخترها در برخی زمینه ها مشترک و در برخی زمینه ها متفاوته اولین مسئله ای که برای پسرها در امر ازدواج مهم تلقی میشود حفظ مسئولیت میباشد و در مورد دختران اولین مسئله معمولا آزادی میباشد این نقطه اختلاف و اما نقطه اشتراک اینه که خواه یا نا خواه هر دوی آنها قبل از ازدواج اکثر مواقع مسائل جنسی هم مدنظرشون قرار میگیره پس اینجا شد نقطه اشتراک در اینجا دو طرف به جای آنکه به نقاط مشترک فکر کنند باید به نقاط اختلاف فکر کنند و آنها ار به حداقل کاهش دهند . حالا آقا پسرا زمانی که تشکیل خانواده میدهند به لحاظ مسئولیت پذیری بیشتر یکسری محدودیتها نسبت به دوران مجردی براشون شکل میگیره که این طبیعیه و بایدم همینطور باشه مسلم بدونید درامد مالی مردها در دوران متاهلی چند برابر درامد آنها در دوران مجردی میباشد و اگر یک همسر خوب اختیار کرده باشند به خیلی چیزا میرسند که در دوران مجردی آن چیزها را نداشتند بعد از یک مدتی که از زندگی گذشت مردها به این فکر میرسند که خوب منی که مثلا الان فلان میزان درامد دارم و فلان ماشین و فلان جا هم خونه دارم چه کاری بود زن بگیرم اگه مجرد بودم که بیشتر لذتش رو میبردم تا الان که صبح تا شب باید کار کنم اما جالب اینجاست که همین آقا به این فکر نمیکنه چرا زمانی که مجرد بود این تشکیلات رو نداشت پس اگر مسئولیت زندگی مشترک به دوش او نبود مسلما فقط به اندازه تامین نیازهای خودش تلاش میکرد نه بیشتر پس به این درامد و این امکانات نمیرسید البته این درمورد افرادیست که دستشون تو جیب خودشونه نه جیب پدرشون.به هر حال نگاه کردن به ازدواج از دید هوس اشتباهه چون هوس مقطعی میباشد و زود گذر ، کسی شما آقایون را مجبور به ازدواج نکرده ، کرده ؟ پس به خاطر داشته باشید شما خودتان خواسته اید اما اینم در نظر داشته باشید ازدواج یک ریسک بزرگیست در زندگی اگر همسری انتخاب کنید که از هر نظر ایده ال باشد شما را به عرش میبرد مردان بزرگ همیشه زنان بزرگی داشتند و بالعکس اگر یک انتخاب نا صحیح انجام دهید از عرش به فرش سقوط می کنید به جای آنکه در انتخابهاتون اولین معیار شما از انتخاب همسر رابطه جنسی باشد و ظاهرو ... اولین معیار را بر پایه صداقت ، صبر ، تقوا و سایر خصوصیات باطنی بگذارید بعدا برید سراغ ظاهر . هیچوقت همسری انتخاب نکنید که از شما بزرگتر باشد ، از شما زیبا تر باشد یا از نظر مادی و سطح تحصیلات از شما برتر باشد همسری انتخاب کنید که در سطح شما باشد حتی المقدور کمی پایین تر تا بتواند به شما تکیه کند و شما را در تمامی مراحل زندگی قبول داشته باشد . قبل از ازدواج سعی کنید اول خودتون را بشناسید و سپس سعی کنید با توجه به شناختی که از خود پیدا کردید همسری را انتخاب کنید و او را بشناسید عجله نکنید اکثر این احساساتی که فکر میکنید دوست داشتن و علاقه است و یا شاید عشق احساساتی مجازی بیش نیستند که بعد از 6 ماه زندگی از بین رفته و جای خود را کم کم به احساست حقیقی می دهند اگر همسر خود را نشناخته باشید تازه اونروزی که احساسات حقیقی شما شکل گرفت میبنیید که معیار انتخاب شما اشتباه بود و دیگر یک عمر سوختن و ساختن بهمراه دارد . مسلم و پر واضح است که یکسری از شناختها در طول زندگی بدست می اید و قبل از ازدواج مشخص نمیشود حتی این درمورد شناخت فردی هم صادقه یعنی شما برخی رفتارهاتون رو زماینی میشناسید که وارد زندگی مشترک شده اید این درمورد خودتون بود در مورد شناخت دیگری که جای خود دارد. زیاد میبینم و میشنوم که سایرین در مورد فلان شخصی که مشکل داره می گویند زن که بگیره خوب میشه تازه اگر ازدواج کرد و خوب نشد میگن بچه دار که بشه خوب میشه و درآخرم باز میگن طلاق که بیگره خوب میشه جالبه ، خواهشن اگر میخواهید انسان موفقی باشید به اینگونه حرفها توجه نکنید اگر احساس میکنید ضعفی دارید باید قبل از ازدواج اون ضعف رو برطرف کنید حتی مسائل کوچک به عنوان مثال خیلی از پسرها بد غذا هستند و همه جور غذایی نمیخورند ( از جمله خوده من ) خوب اطرافیان میگویند زن که بیگره دست پخت زنشو مجبور بخوره ای بابا این مسئله چه ربطی به ازدواج داره اگرم اونروزی که ازدواج کرد و اون غذا رو خورد به خاطر این نیست که چون همسرش این غذارو جلوی اون گذاشته ، این کارو انجام میده به خاطر اینه که چون در ابتدای زندگی دو نفر بیشتر نیستند حالا اگر قرار باشه یکی از آنها هم سر سفره نیاید که دیگه نشد زندگی . و البته دلیل کم رنگ دیگری هم دارد و اون مخارج زندگی که باعث میشه هر انچه که هست رو با جان و دل نوش جان کند .سخن آخر :باز هم یاداور میشوم ازدواج بزرگترین ریسک در طول زندگی انسان است در انتخاب همسر دقت کنید اگر ازدواج کردید و زندگی بدی دارید دلیل نمیشه دیگران را از ازدواج منع کنید . در مورد امر ازدواج آینده نگر باشید اما گام به گام پیشروی کنید و عجله نکنید اکثر مواقع زندگی بعد از ازدواج اون چیزی نیست که قبل از ازدواج بهش فکر میکردیم بلکه دقیقا چیزایی هستش که ما بهشون فکر نمیکردیم پس دقت کنید . در انتخاب همسر هم باید منطق به خرج داد و هم احساس اما کفه منطق در ترازو باید سنگین تر باشد . خودشناسی یک هنر محسوب میشه انسانی موفقه که بتونه خودش رو بشناسه پس امیدوارم هنرمندان قابلی باشید . زیاد سخت نگیرید همه اینها زودتر از انچه فکر کنید میگذرد . موفق باشید

رواج جراحی ترمیم پرده بکارت !!

دويچه وله : وقتى صحبت از پرده بكارت و احياى آن مى‌شود، ذهن‌ها به سمت كشورهاى اسلامى سوق پيدا مى‌كند، جايى كه بسيار پيش آمده دخترى كه بكارتش را از دست داده، به فكر خود‌كشى بيفتد. اما ترمیم پرده بکارت فقط در کشورهای اسلامی رایج نیست.در جوامع اسلامی و سنتی باكره بودن دختر يكى از بديهى‌ترين حق‌هايى است كه يك مرد براى ازدواج از آن خودش مى‌داند، اين قدر بديهى كه خانواده‌هاى شوهران علاوه بر نشانه بكارت در اولين همخوابگى، اصرار به داشتن گواهى رسمى از پزشك هم دارند. در ذهنتان دختر جوانى را مجسم كنيد كه روى تخت عمل جراحى نشسته و قرار است تا چند لحظه ديگر خودش را به دست جراح بسپارد تا او با يك تيغ جراحى و نهايتا چند بخيه پرده بكارتش را ترميم كند و يك خاطره را حداقل از نظر فيزيكى از زندگيش پاك كند، هر چند كه هيچ كس قادر نيست رد آن را در ذهنش بخيه بزند يا آنكه ترميم كند. هنوز جراح وارد اتاق نشده و دختر رو به خبرنگارى كه آنجاست مى‌گويد: « در فرهنگ من باكره نبودن مساوى است با يك لكه ننگ. تنها چيزى كه در حال حاضر براى من حتى از خود زندگى هم مهمتر است، بكارت است.»
تصوير ذهنى شما از اين صحنه، بدون شك اتاق عملى در مطب يك پزشك در يكى از خيابانهاى تهران، قاهره يا تونس است. اما كمى ذهنيتتان را گسترش دهيد و به قاره اروپا بياييد، زيرا اين صحنه كه شرح آن رفت، در يك كلينيك خصوصى در فرانسه اتفاق مى‌افتد، جايى كه اين دختر فرانسوى اهل مون پليه كه خانواده‌اش از مهاجران مراكشى هستند، آمده تا با اين جراحى به گذشته برگردد يا حداقل وانمود كند.
با افزايش مهاجران مسلمان به كشورهاى اروپايى مثل فرانسه، انگليس، ايتاليا و برخى كشورهاى ديگر عمل ترميم بكارت هم در اين كشورها افزايش پيدا كرده و حتى براى آنهايى كه نمى‌توانند هزينه اين عمل را كه چيزى در حدود ۳۰۰۰ دلار است بپردازند، تورهاى مسافرتى مخصوصى به كشورهايى مثل تونس يا مصر وجود دارد كه نهايتا با ۵۰۰ يورو مى‌توان اين عمل را انجام داد. انجام اين عمل، كه تقريبا نيم ساعت طول مى‌كشد در مصر يك جرم تلقى مى‌شود و مجازات پزشكى كه اين كار را انجام داده تا شش ماه زندان، جريمه نقدى و اخراج از نظام پزشكى است. اما با اين همه كشور مصر به مركزى براى ترميم پرده بكارت تبديل شده و دائما هم تعداد دختران جوانى كه براى انجام اين عمل حتى از كشورهاى حاشيه خليج فارس به مصر مى‌روند، افزايش پيدا مى‌كند.
ترمیم بکارت، عقبگردی به گذشته
به فرانسه برگرديم، شهر ليل، حدود دو ماه پيش. اگر يك مجله تخصصى حقوقى راى دادگاه در مورد يك پرونده را نمى‌نوشت، هيچ كس نمى‌فهميد كه مهندس جوان كه مسلمان شده سه هفته بعد از ازدواجش با يك دختر مسلمان و پرستار، به دادگاه رفته تا همسرش را طلاق بدهد و دليل اين طلاق فورى، باكره نبودن دختر در هنگام ازدواج بوده است. نكته‌اى كه در اين ميان باعث شد تا جزييات اين پرونده در سراسر فرانسه منتشر شود، راى صادره دادگاه بود كه درخواست مرد را پذيرفت و حكم به جدايى اين زوج داد.
مرد اظهار كرده بود كه فريب خورده زيرا او خواهان ازدواج با يك دختر باكره بوده، قاضى اين پرونده هم، اين دليل را به رسميت شناخته بود و باكره بودن يك دختر را در هنگام ازدواج ويژگى عمده يك زن دانسته بود. به همين خاطر هم در راى، اعلام شده بود كه اين دروغ دليل محكمى براى فسخ اين ازدواج است.
صدور اين حكم بازخوردهاى فراوانى را به دنبال داشت. بنا بر نظر سنجى يك موسسه فرانسوى ۷۳ درصد فرانسويها از اين نظر و راى قاضى شوكه شدند. البته دامنه اين شوك به سطوح بالاتر جامعه هم رسيد تا جايى كه رييس يكى از احزاب مهم فرانسه از اين امر انتقاد كرد كه دادگاههاى فرانسه به سازمانهاى اجرايى شريعت اسلامى تبديل شده‌اند. وزير زنان اين كشور هم اين راى را به منزله تنزل زن و جايگاه او دانست و در اين بين يكى از فيلسوفان زن فرانسوى هم هشدار داد كه با اين راى دادگاه ليل، از اين پس بايد شاهد مراجعه تعداد زيادى دختر مسلمان به بيمارستانها بود كه خواهان عمل ترميم هستند.
از آنجايى كه عمل ترميم در كلينيك‌هاى خصوصى و خارج از پوشش بيمه انجام مى‌گيرد، آمار دقيقى از تعداد اين عملها در دست نيست، اما يك جراح پاريسى مى‌گويد كه در هفته دو تا چهار عمل ترميم بر روى دختران مسلمان انجام مى‌دهد. البته انجام اين عمل حتى در بين پزشكان هم معترضان زيادى دارد. ژاك لانزاك كه رهبر گروهى از پزشكان در يك كالج تخصصي زنان وزايمان است دليل مخالفت و اعتراض را اين گونه بيان مى‌كند: « ما در فرانسه انقلاب كرديم كه به برابرى دست پيدا كنيم. در انقلاب سال ۱۹۶۸ زنها مبارزه كردند تا حق استفاده از وسايل جلوگيرى از باردارى و حق سقط جنين را به دست بياورند، حالا اين جراحى‌هاى ترميم بكارت، عقب گرايى و تسليم در برابر ارزشهاى گذشته است.»
در كشور همسايه فرانسه يعنى آلمان هم قانونى وجود داشت، به اين مضمون كه پسرهايى كه با نامزدشان سكس داشته‌اند و در عين حال به آنها قول ازدواج داده بودند، اما بعد به نوعى به اين قول پايبند نبوده‌اند، مى‌بايست مبلغى را به اين دليل كه باكره‌گى اين دخترها را از بين برده‌اند، بپردازند. تازه در سال ۱۹۹۸ بود كه اين قانون به طور كامل حذف شد.
چقدر به بکارت معتقدید؟
وقتى كه جزييات اين پرونده طلاق در فرانسه را خوانديم و اعتقاد سرسخت اين مرد فرانسوى به باكره ‌بودن همسرش در هنگام ازدواج، علاقه‌مند بوديم، بدانيم كه چند درصد از دختران و پسران ايرانى به بكارت اعتقاد دارند. فقط مشكل اينجا بود كه اين مسئله‌اى نيست كه شما بتوانيد به راحتى آمارى را درباره آن پيدا كنيد، زيرا بكارت را مى‌توان يكى از مهمترين تابوهاى جامعه ايران دانست كه كمتر نهادى به آن مى‌پردازد، اما در عوض جايى است كه رد اين مسائل به قول دولتى و عرفى "ممنوعه" را مى‌توان به راحتى در آن پيدا كرد؛ وبلاگستان فارسى.
بحث بر سر اعتقاد به بكارت را كيوان، نويسنده وبلاگ از پشت يك سوم باز كرد و در پى آن پستهاى زيادى توسط بلاگرهاى ديگر نيز نوشته شد. خيلى‌ها هم با گذاشتن نظراتشان، گفتند كه به آيا به بكارت اعتقاد دارند يا نه و اصلا چرا؟ در پايان اين بحث وبلاگى، كيوان آمارى را با توجه به بررسى ۳۲۵ نظر از خواننده‌ها ارائه كرد كه مى‌تواند جالب توجه باشد و به عنوان نمونه آمارى بسيار كوچكى به آن پرداخت.
در مجموع ۱۴۷ خانم در اين بحث شركت كردند كه از اين تعداد ۲۱ درصدشان گفتند كه به بكارت معتقد هستند و ۶۵ درصد هم اعلام كردند كه به اين امر اعتقادى ندارند. باقى نيز نظر چندان مشخصى را در اين رابطه ارائه نكرده بودند.
اين اعداد اما در بين آقايان كمى نزديك تر به هم بود: از بين ۱۷۸ مردى كه در اين بحث شركت كردند و نظر دادند ۳۳ درصد اظهار كرده بودند كه به بكارت اعتقاد دارند و ۴۱ درصد هم گفتند كه به بكارت معتقد نيستند. بقيه نيز همانند خانمها نظر مشخصى را ابراز نكرده بودند.بحث در اين باره و به طور كل اعتقاد داشتن به بكارت يا عدم اعتقاد به آن يك نظر شخصى به حساب مى‌آيد. هميشه هم هنگامى كه صحبت از بكارت مى‌شود همه ذهن‌ها به دختران برمى‌گردد، بدون اينكه به اين امر توجه شود كه بكارت هم يك امر دو طرفه است، يعنى همانگونه كه يك پسر حق مالكيت و تصميم گيرى بر بدن خودش را باور دارد، به همان اندازه هم بايد اين حق را براى طرف مقابلش به رسميت بشناسد. مهم اين است كه ما به اين اعتقاد داشته باشيم و بدانيم كه لذت بردن از زندگى حق همه محسوب مى‌شود، نه تنها بخشى از جامعه.

۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

خانم ها….آقايان…..هويت وشخصيت خود را بشناسيد

خانم ها….آقايان…..هويت وشخصيت خود را بشناسيد
چرا خانم‌ها به روزهاي تولد و سالگردها توجه زيادي نشان مي‌دهند؟

برخلاف باورهاي عموي که بيشتر مردم تصور مي‌کنند خود و حتي ديگران را مانند کف دستشان مي‌شناسند، يکي از موارد اساسي که هر زن و مرد با آن روبه‌رو است، شناخت ”هويت واقعي“ خويشتن است“ چرا که به‌علت پيچيده بودن شخصيت انسان‌‌ها، شناخت ”هويت و شخصيت واقعي“ خويش و اينکه ”کي هستند“ يا ”چي هستند“ بسيار مشکل بوده و به تخصص و دانائي و توانائي فراواني نياز دارد. بنابراين، شناخت ”هويت و شخصيت خويشتن“ به‌صورت عدسي، فقط به کمک کارشناسان ماهر، خيره و متخصص امکان‌پذير است بسياري از انسان‌ها معيار و ارزش‌هاي واقعي خود را نمي‌شناسند و نمي‌دانند کسيتند… و نمي‌دانند از زندگي چه مي‌خواهند و … نمي‌توانند به موقع تصميم‌هاي لازم و قاطع بگيرند. نمي‌توانند خود را در مسير کاميابي‌ها قرار بدهند… بيشتر افراد در ترديدها، نااميدي‌ها و نگراني‌ها رها شده و سرگردان مي‌مانند.به‌طور کلي، اگر هويت خود را به‌درستي بشناسيم و بدانيم کيستم و آن وقت همان‌طوري که هستيم، خود را بپذيريم. از کيفيت زندگي بهتري بهره‌مند مي‌شويم و زندگي مطبوعي در انتظار ما است.به يقين، هر کسي بارها از خود پرسيده ”من کيستم“، ”هويت من کدام است؟“ تا معيارها و ارزش‌هاي واقعي خود را نشناسيم و ندانيم چه کسي هستيم و هويت خود را به‌درستي نشناسيم، هرگز قادر نخواهيم بود. درون و ذهن خود را به درستي کشف کنيم و به پرورش و گسترش آن کمک کنيم و زندگي خود را در جهت مثبت تغيير دهيم، هر فردي با تصوير ذهني و باورهايش شناخته مي‌شود، چرا که شخصيت و هويت هر کس، تحت‌تأثير تصوير ذهني و باورها شکل گرفته و ساخته مي‌شود و هر فردي با توجه به تصوير ذهني و باورها و انديشه‌هاي خود، با رويدادهاي بيروني برخورد مي‌کند و احساس‌ها و عملکرد لازم را از خود بروز مي‌دهد. حتي اگر تصوير ذهني و باورهاي ما اين باشد که فردي لايق، شايسته و موفق هستيم يا فردي بيچاره، بدبخت و ناموفق مي‌باشيم، احساس‌ها و عملکردمان در هر موردي، مطابق باورهاي‌مان عمل مي‌کنند.به‌طور نمونه وقتي باور ما اين باشد که سوپ قورباغه چيز بدي است. از خوردن آن خودداري مي‌کنيم. بدون توجه به اينکه ممکن است سوپ قورباغه بسيار خوشمزه، جالب و مفيد باشد، ولي چون از کودکي به ما گفته‌اند قورباغه موجودي کثيف و چندش‌آور است، باورمان شده است که قورباغه موجود بدي است. بنابراين از ديدن و خوردن آن بدمان مي‌آيد.بايد بدانيم که در اين سياره، هر انساني يگانه، بي‌همتا و محصربه‌فرد است. هويت اين انسان يگانه از طريق عملکردش مورد ارزيابي و داوري قرار مي‌گيرد و شناخته مي‌شود؛ به اين معني وقتي از کسي رفتار خوب و شايسته‌اي ببينيم و آن رفتار چندين بار تکرار گردد، مي‌گوئيم آن شخص، آدم خوبي است. بنابراين از او خوشمان مي‌آيد و به او اعتماد مي‌کنيم. حتي نحوه? داوري ما نسبت به خودمان نيز، براساس رفتار و عملکردمان است.يکي از تفاوت‌هاي مهم بين زنان و مردان، توجه به زمان جريان‌هاي زندگي و به خاطر سپردن تاريخ‌ها است. به ياد داشتن تاريخ مناسبت‌ها براي زنان همانند به خاطر سپردن موجودي بانکي براي مردان است و از اهميت فراواني برخوردار است. براي زنان، داشتن روزهاي تولد و سالگردها، اهميت دارد و با جشن گرفتن آن روزها را گرامي مي‌دارند، از نظر بيشتر مردان، توجه به روزهاي تولد و سالگردها و برگزاري جشن‌ها، بيشتر کاري کودکانه جلوه مي‌کند.زنان از بي‌توجهي مردان به سالگردها در حيرت هستند و مردان از توجه و دقت خانم‌ها به اين مراسم، در شگفت مي‌باشند! به‌طور کلي درک چرخه? زندگي از نظر مردان و زنان متفاوت است. ثبت زمان جريان‌هاي جاري زندگي به‌صورت خودکار در ذهن صورت مي‌گيرد، ولي خانم‌ها آنها را با دقت بيشتري پي‌گيري مي‌کنند و در به يادآوري آنها حساسيت بيشتري به خرج مي‌دهند. در واقع زنان با به ياد آوردن موضوع‌هاي مورد بحث، آنها را جشن مي‌گيرند و خوشبختي خود را گرامي مي‌دارند.
? به مردان توصيه مي‌شود که:هرگز روزهاي سالگرد، تولد و ازدواج را فراموش نکنيد. در اين روزها به همسرتان يادداشت‌هاي کوتاه و متن‌هاي عاشقانه همراه با هديه بدهيد که اثر معجزه‌آسائي دارد. آقايان بدانند وقتي زني به هسمرش مي‌گويد براي تهيه هديه، خودت را به زحمت نينداز، در واقع از ته دل مي‌خواهد آن را تهيه کنيد! در واقع مفهوم اين گفته که به خاطر من به خودت زحمت نده يعني اينکه به طور دقيق همان کار را بايد بکني!
? آقايان توجه کنند که:از آنجائي که قدرت سازش در زنان زياد است، خيلي زود به سختي‌ها عادت مي‌کنند. ولي اگر زني تصور کند قرباني عشق خود شده است دير يا زود عليه شوهر خود قيام خواهد کرد.? آقايان توجه کنند که:خانم‌ها با وجود اينکه به دنبال برابري و آزادي هستن، ولي دوست دارند مورد حمايت (شوهر) قوي و محکم قرار گيرند. به اين علت زنان به مردان توانمند احترام مي‌گذارند و آنان را مورد تحسين قرار مي‌دهند؛ چرا که مي‌خواهند به او تکيه کنند. مردان هم از اينکه حامي همسرشان باشند، لذت مي‌برند. بنابراين به خانم توصيه مي‌شود به‌جاي افتخار و تکيه کردن به پدر، برادر، خواهر و … به شوهر خود تکيه و افتخار کنند تا همسر خود را هر چه بيشتر به سوي خويش جذب نمايند.
? خانم‌ها توجه کنند که:براي مردان پيروزي و غلبه بر مانع‌ها و حل مشکل‌ها و انجام دادن درست کارها بسيار مهم است، به‌عبارت ديگر، براي مردان بسيار اهميت دارد که کارها را درست و بدون اشتباه انجام دهند، چرا که وقتي اشتباهي کنند به غرور و خودباوري آنان لطمه وارد مي‌شود و اعتمادبه‌نفسشان متزلزل مي‌گرد و شخصيتشان زير سؤال مي‌‌رود. به اين علت مردها از اشتباه کردن متنفر هستند، از اينکه به آنان گفته شود اشتباه مي‌کنند، بدشان مي‌آيد، حتي از اينکه ديگران بفهمند که آنان اشتباه کرده‌اند، خيلي ناراحت مي‌شوند. آقايان از اينکه با ديگر مردان مقايسه شوند متنفر هستند. اگر مردي را نصيحت کنيد، احساس بي‌لياقتي مي‌کند. مردها کمتر عذرخواهي مي‌کنند. چرا که با عذرخواهي، احساس شکست مي‌کنند.
? خانم‌ها توجه کنند که:مردان در مقابل انتقادها و سرزنش‌ها حساس بوده و واکنش نشان مي‌دهند. از کارهاي انجام يافته و نيافته‌اي درست يا نادرست خود دفاع مي‌کنند، دليل مي‌آورند، عصباني و خشمگين مي‌شوند، حتي به‌منظور رهائي از فشارهاي وارده? بيروني و دروني، ممکن است به راحتي دروغ بگويند، تا خود را از فشارها و گرفتاري‌هاي موجود نجات بدهند؛ در حالي که ممکن است خود متوجه اشتباه خود شوند، ولي از بيان آن خودداري مي‌کنند. چرا که فکر مي‌کنند با اين کارها به حفظ غرور خودباوري و اعتمادبه‌نفسشان کمک مي‌کنند. بنابراين براي اخذ نتيجه? مثبت به خانم‌ها توصيه مي‌شود بپذيرند که مردان در برابر انتقادها و سرزنش‌ها، بسيار حساس هستند و به‌جاي انتقاد از عملکرد شوهرها و به‌جاي انگشت گذاشتن روي نکته‌هاي منفي و اشتباه‌هاي همسرشان، بهتر است روي نقاط و عملکردهاي مثبت همسرشان تأکيد ورزند تا در ايجاد تعادل و توازن و در ساخت زندگي مشترک شاد و موفق، نقش سازنده? خود را ايفاء کنند.? آقايان بدانند که:همسرتان انتظار دارد که به پرسش‌هايش توجه کنيد و کوتاه جواب ندهيد و زماني‌که با شما حرف مي‌زند، روزنامه نخوانيد و تلويزيون تماشا نکنيد. در مورد کارهاي روزانه‌اش در مورد آشپزخانه از او پرسش کنيد به او کمک کنيد و در مورد بچه‌ها نظر او را به حساب بياوريد.? آقايان بدانند که:همسر شما انتظار دارد هميشه و در همه حال حامي او باشيد، حق را در مورد دوستانش، به او بدهيد و اگر از کسي ناراحت شد، جانب او را بگيريد همبستگي او را بپذيريد نه وابستگي‌اش را. خانم‌ها هم توجه کنند که مردها نيز به عشق و حمايت همسرشان نياز مبرم دارند.? آقايان بدانند که:همسرش دوست دارد به چهره، لباس، آشپزي، رفتار و کردارش توجه کرده و از آنها تعريف کنيد که نياز به تأييد و تشويق شما دارند، به آزادي‌هاي او احترام بگذاريد، همسرتان مي‌خواهد با هم پرواز کنيد و در اين راه به او کمک کنيد.? خانم‌ها بدانند که:همسرتان نياز دارد غذاهاي خوشمزه ميل کند؛ از روابط جنسي عالي، بسيار آرام مي‌گيرد و احساس خيلي خوبي نسبت به شما پيدا مي‌کند، در اين صورت است که به بسياري از نيازها و درخواست‌هاي شما جواب مثبت مي‌دهد.? خانم‌ها توجه کنند که:مردان همانند زنان به تحسين، حسن‌جوئي و تمجيد به‌ويژه از طرف شما نياز دارند، هر چند وانمود کنند که از تعريف بدشان مي‌آيد.جالب است بدانيم که خانم‌ها به راحتي گريه مي‌کنند و لحظه‌اي ديگر مي‌توانند شاد باشند، در حالي که مردان فقط در مواقع ناتواني و بيچارگي به گريه مي‌افتند.? خانم‌ها و آقاها بدانند که:در زندگي چيزي به‌دست مي‌آوريم که انتظارش را داريم، بنابراين اگر انتظار آن را داشته باشيم که زندگي زناشوئي خوبي خواهيم داشت… يا زندگي زناشوئي بدي نصيبمان خواهد شد… يا همسرم به من خيانت خواهد کرد.. يا همسر بداخلاق و غيرقابل تحمل نصيب من مي‌گردد… يا براي بهتر شدن زندگي مشترک به‌طور حتم موفق خواهم شد… يا هر چه تلاش و کوشش کنم. زندگي مشترکمان نه تنها بهتر نمي‌شود، بلکه روز به روز بدتر مي‌گردد و … به‌طور کلي به‌ هر چيزي که بيشتر فکر کنيم و انتظارش را بکشيم، همان براي ما اتفاق مي‌افتد؛ بنابراين با تفکر مثبت به زندگي مشترک نگاه کنيم و هميشه انتظار داشتن زندگي مشترک شاد، پرطراوت و عالي را داشته باشيم.? خانم‌ها و آقاها توجه کنند که:بيشتر زمان‌ها (مردان و زنان) فکر مي‌کنند که مسبب همه? درد، رنج، عذاب، ناراحتي، بيماري، فقر، ناموفق بودن و ناشاد شدن و راضي نمودن از زندگيشان، ديگري يا ديگران هستند چرا که اگر فکر کنيم که مشکل‌ها، مانع‌ها و مصيبت‌ها را خود به‌وجود آورده‌ايم. حالمان بد مي‌شود و تحت شرايط شديد رواني قرار مي‌گيريم. بنابراين در بسياري از مواقع، بسياري از علت‌هاي مشکل‌ها و مانع‌ها را به گردن ديگري مي‌اندازيم و فرافکني مي‌کنيم.? خانم‌ها و آقاها بدانند که:براي اينکه زندگي مشترک شاد و موفقي داشته باشيد، احساس کنيد که آدم خوشبختي هستيد، به نکته‌هاي مثبت، به دارندگي‌هاي خود و همسرتان توجه کنيد، از مقايسه? خويشتن و زندگي مشترک خود با ديگران خودداري کنيد. خود را عادت بدهيد نکته‌هاي مثبت خود و ديگران را ببينند و آنها را بيان کرده و حسن‌جوئي کنيد و بدانيد که منفي‌نگري و احساس بدبختي دائمي، مي‌تواند يک نوع بيماري رواني باشد و همانند بسياري از بيماري‌هاي ديگر براي کساني‌که معتقد به درمان‌پذيري آن هستند، قابل علاج مي‌باشد. براي درمان هر بيماري نياز به آگاهي، خواستن، تلاش و شهامت است.

چرا از رابطه جنسي خود لذت نميبرم؟

چرا از رابطه جنسي خود لذت نميبرم؟
امروزه زنان زمان كمتري را صرف رابطه جنسي خود ميكنند.اما اين را هم بايد بدانند كه رابطه جنسي ي منظم براي سلامتشان بسيار خوب است چرا كه رابطه جنسي منظم ميتواند چه از نظر احساسي و چه از نظر جسمي صميميتي را كه براي زندگي مشتركشان احتياج دارند تامين كند .
پروفسور انيتا كلايتون استاد دانشگاه ويرجينيا در اين زمينه ميگويد بيشتر احساس نارضايتي از زندگي خود را در تختخواب خود و در رابطه جنسي خود جستجو كنيد.بررسي عوامل زير ميتواند كمكي در بهبود اين رابطه باشد.
• تختخواب شما مناسب رابطه جنسي نيستشايد بارها شنيده باشيد كه تختخواب شما تنها بايد براي رابطه جنسي و خواب باشد.پس چرا بسياري از مردم از ان براي صحبت با موبايل و يا كار با لپ تاپ استفاده ميكنند؟دليل بيشتر حواس پرتيها و بيخوابيها را بايد در اين مورد جستجو كرد.شروع يك زندگي جنسي خارق العاده بعد از تماشاي تلوزيون در تختخواب يا خواندن روزنامه بسيار مشكل است.
• شما افسرده هستيداين مشكل بيشتر در مورد زنان اتفاق ميافتد چرا كه آنها بعد از مدتي احساس نارضايتي پيدا كرده و خودشان را از شما دور ميكنند . اين جدائي در دراز مدت عواقب بدي را براي زندگي مشترك شما به ارمغان خواهد آورد. اين مسئله ممكن است از آنجا ناشي شود كه او در زندگي جنسي خود به ارگاسم نرسيده است.
• روز بسيار پرتلاش و سختي را پشت سر گذاشته ايد.اگر تمام روز خود را صرف كار و تلاش در خانه و خارج از خانه كرده ايد توقع نداشته باشيد كه زندگي جنسي شادمان و پرانرژي داشته باشيد.
• از بدن خود احساس رضايت نميكنيد.گاهي زنان به رجوع به خودشان احساس ميكنند كه چاق شده اند و ديگر از نشر رابطه جنسي ي جذاب نيستند.اين پيام براي اين دسته از افراد است :اين نگاه يقينا شما را به سمت زندگي جنسي مطلوب خود هدايت ميكند
• همسر شما احساس ميكند كه شما علاقه اي به اين كار نداريد و از شما تقاضا ميكند كه پرهيجان تر رفتار كنيد
بيشتر مشكلاتي كه بين زن و شوهر ايجاد ميشود (مخصوصا شوهر) از اين مسئله ناشي ميشود كه بعضي افراد طالب رفتارها و اعمال پر هيجان تري هستند
• شما خسته و مريض هستيدمطالعه بين 10 تا 15 زن نشان داده است كه عدم تحريك شهواني ميتواند به دلائلي نظير ديابت ، روماتيسم و يا ورم مفاصل باشد.

اگر چنين هستيد صبر کنيد ازدواج نکنيد!

1-اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود ، مسئوليت كاري را به عهده نمي گيريد يا در مسئوليت محوله تعلل مي ورزيد. ( تنبلي و بي مسئوليتي)
2 – اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌كه به نظر شما غير منطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي كننده نداريد و نتوانسته ايد تعامل قابل قبولي ايجاد نمائيد. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعي صحيح با ديگران)
3 – اگر در زندگي ، مرتب شغل خود را عوض كرده ايد، با دوستان زيادي به خاطر مشكلاتي قطع رابطه نموده ايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترك تحصيل كرده ايد، علائق خود را نيمه كاره رها كرده ايد و ثبات فكري ، احساسي و رفتاري نداريد.( عدم ثبات فكري، احساسي و رفتاري)
4 – اگر تصور مي كنيد ؛ افكار ، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير مي دهيد. (خطاي شناختي)
5 – اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي كه در زندگي مشتركتان در آينده با هيچ گونه مشكلي مواجه نشويد. (خطاي شناختي)
6 – اگر در پي كسب لذت و علائق خود ، كارها و مسئوليت هايتان بر دوش ديگران قرار مي گيرد. (اصالت لذت، و عدم مسئوليت پذيري)
7 – اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي مي گيريد و قادر به درك افكار ، احساس و رفتار ديگران نيستيد. (واكنش دفاعي و خود ميان بيني)
8 – اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمي بينيد. (عدم خودآگاهي)
9 – اگر تا كنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتار هاي شما ايجاد نشده است. (عدم مديريت خود يا خود مديريتي)
10 – اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده ( خانواده پدري) مي شود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزه هاي زندگيتان تاثير مي گذارد و در هم تنيده مي گردد. (مشكل در تقسيم وظايف و تعارض نقش ها)
11 – اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامه هاي از قبل طراحي شده خود نيستيد( حتي اگر شرايط تغيير كند) و بسيار متعصب ، خشك و غير قابل انعطاف هستيد. (‌عدم انعطاف پذيري لازم)
12 – اگر قادر به درك احساسات ، رفتار و افكار خانواده ، دوستان و همكارانتان(كه متفاوت از شما عمل مي كنند)، نمي باشيد. (عدم اگاهي اجتماعي)
13 – اگر بيشتر به جاي گوش كردن ، صحبت مي كنيد و بيشتر از آنكه سعي كنيد ديگران را بفهميد ، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند. (عدم مديريت رابطه)
14 – اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفاً ، هيجانات شما را به سويي مي كشاند و قادر به تعويق انداختن خواسته هايتان نيستيد. (خود يا اگو ضعيف ، هوش هيجاني پائين)
15 – اگر براي رفتار ، احساس و گفتار خود روش و برنامه اي نداريد و منفعلانه و واكنشي نسبت به ديگران عكس العمل نشان مي دهيد.( رفتار بي تعقل يا انعكاسي، مشكل در شيوه حل مسئله)
16 – اگر عادت داريد به جاي حل مشكلات از آنها فرار كنيد يا اجتناب بورزيد يا واكنش شما به مسائل بي تفاوتي هست. (پاسخ اجتنابي به رويدادها)
17- اگر در آينه نگاه ديگران، شما فردي غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتي، بدبين، گوشه گير، پرخاشگر، دمدمي مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگين يا تكانشي ( كسي كه يكباره بدون مقدمه و از روي احساس دست به عملي مي زند و پيامدهاي آن را نمي سنجد) به نظر مي آئيد. (اختلال شخصيت)
18 – اگر فكر مي كنيد، از ميان چند ميليارد ساكنين كره زمين ، فقط و فقط يك شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غير اين صورت زندگي شما بي معنا شده و بايد بميريد يا تا آخر عمر مجرد بمانيد.( خطاي شناختي ، عدم كنترل احساس ، هوش هيجاني ضعيف)
19 – اگر بدون اينكه خود را دقيقاً‌ ارزيابي كنيد و بشناسيد ،‌دنبال همسر مناسب مي گرديد. (‌عدم شناخت خود)
20 – اگر وضعيت فعلي اتان راضي كننده نيست و براي رهايي و فرار از موقعيت ، اقدام به ازدواج مي كنيد. (مشكل در شيوه حل مسئله)

سرد کننده جنسي زنان (قابل توجه آقايان)

همان طور كه ميدانيد عشق ورزي يكي از مهمترين اجزاء سازنده يك رابطه پايدار است، در روابط جنسي كلا دو چيز هميشه مهم بوده است، رابطه جسمي و رابطه عاطفي.
در روابط كوتاه مدت و يک شبه كه بيشتر به هدف لذت جويي يا بقاي نسل صورت ميگيرند، تاكيد بروي رابطه بدني است اما اگر خواهان يك رابطه بلند مدت با همسرتان هستيد نميتوانيد صرفا به برقراري يك رابطه جسمي بسنده كنيد و خيالتان را راحت كنيد كه فقط به صرف عمل دخول و ****** ميتوانيد زندگي شيرين و خوبي را تجربه كنيد.
براي اينكه بتوانيد رابطه جنسي تان را هميشه گرم نگه داريد و به فراخور آن زندگي شيريني را تجربه كنيد بايد نيازها و خواسته هاي طرف مقابلتان را نيز در نظر بگيريد و با شناسايي رفتارهايي كه موجب سرد شدن رابطه تان ميشود از عواقب احتمالي جلوگيري كنيد.
همه مان اين مثل معروف را شنيديم كه پيشگيري بهتر از درمان است، لذا به همه آقايون عزيز توصيه ميكنم تا نكات آمده شده در اين مقاله را به دقت مطالعه كنند تا بتوانند با عواملي كه خود ميتوانند ايجاد كنند و باعث واكنشهاي منفي در خانمشان شوند، آشنايي پيدا كنند و از اين به بعد از تكرار اين كنشها و رفتارها جلوگيري كنند.
مردان زير براي خانمها سرد كننده هستند :
1- مردهايي كه با بدن زنها آشنا نيستند.
2- مردهايي كه بيش از حد با پستان هاي زن خودشان خشن رفتار مي کنند. ( بهترين فردي که ميتوان در نحوه مالش پستان به شما مشاوره بدهد خانم خودتان است، سعي کنيد از او بپرسيد که چه جوري دوست دارد مالششان بدهيد )
3- مردهايي كه به هنگام ****** كثيف كاري ميكنند. ( قابل توجه كسانيكه در اثر فيلمهاي پرنو گرافي تمايل دارند منيشان را بروي بدن زن خالي كنند، شكلات به بدن زنان بمالند و ادرارشان را روي سينه هاي زنان خالي كنند و …… هزار جور كثافت كاري ديگه )
4- مردهايي كه بيش از حد خشونت اعمال ميكنند.
5- مردهايي كه از بهداشت شخصي پاييني برخوردارند. ( قابل توجه كسانيكه دهانشان هميشه بوي بد ميدهد، ناخنهايشان بلند و زيرشان پر از چرك است، بدنشان بوي عرق متئفن ميدهد، دستهايشان پينه هاي زبر و خشن دارد، پاها و جورابهاي بد بو و كثيف دارند، ريش هاي پشمالو و آنکادرنشده دارند و … )
6- مردهايي كه بيش از حد به ظاهر، قيافه و سرو و وضع زن اهميت ميدهند. ( قابل توجه كسانيكه به اندام زنانشان خيلي توجه ميكنند و خود وجود زنانشان را فراموش ميكنند )
7- مردهايي كه زن ها را بر اساس ارگاسم ( رسيدن به اوج لذت جنسي ) او طبقه بندي ميكنند. ( قابل توجه كسانيكه مدام از همسرشان ميپرسند “ارضاء شدي ؟” و بجاي اينكه به عشق ورزي در رابطه رو بياورد، اشتباها به ارگاسم بدني زن توجه ميكنند و ارگاسم جسمي زن را براي خود موفقيت ميدانند و به آن ميبالند ! )
8- مردهايي كه زن را مجبور به معاشقه ي … ميكنند. ( قابل توجه كسانيكه خودخواهانه همسرشان را وادار ميكنند و اجبار را بر رابطه شان حاكم ميكنند ! )
9- مردهايي كه زياده از حد نگران عملكرد و توان جنسي خود هستند. ( قابل توجه كسانيكه مدام در اين خيال اند كه زود انزالي دارم، آلتم كوچيكه، نميتونم بيشتر از 10 دقيقه ****** كنم و … )
10- مردهايي كه با تلويزيون روشن عشق ورزي ميكنند ! ( قابل توجه كساني كه دوست دارند مثل بازيگران فيلمهاي پرونوگرافي با همسرشان رفتار كنند و به جاي ****** كردن با خانمشان در ذهنشان با هنرپيشه فيلم سوپر ****** ميكنند ! )
11- مردهايي كه هروقت مست يا نئشه هستند نياز جنسي پيدا ميكنند و حتما بايد در اين اوقات ****** كنند.
12- مردهايي كه بلافاصله پس از اتمام ****** و اطفاء شهوت به لحاظ احساسي و عاطفي از زن دور ميشوند.
13- مردهايي كه وقت كافي صرف تحريك كردن زن شان و پيشنوازش نميكنند و بلافاصله سراغ عمل دخول ميروند.
14- مردهايي كه عادات شخصي زشت و چندش آور دارند. ( دست كردن در بيني، گرفتن ناخنها روي زمين، آروغ كندن، باد در كردن، عطر تند زدن و ……. از جمله عادات چندش آور براي زنان ميباشند ! )
15- مردهايي كه دوست ندارند به همسر خودشان معاشقه … بدهند. ( قابل توجه كسانيكه گفتن كلمه دوستت دارم را براي مردان عار ميدونن و مردي را به سختي و بي احساسي ميدونند )
16- مردهايي كه اشتغال ذهني وسواس گونه و بيش از حدي به بدن خود دارند ( قابل توجه پروش اندام كاران عزيز ).
17- مردهايي كه با ديگران خوش رفتار نيستند. ( قابل توجه كسانيكه مدام تويه كوچه و خيابون و در حال رانندگي به اين و اون فحش ميدن و به مردم احترام نميگذارند )
18- مردهايي كه زنشان را دوست ندارند و نسبت به او هيچ احساسي ندارند.
جمع بندي و نتيجه گيري :
همان طور كه ميبينيد اين 18 مرد با اعمالشان باعث ميشوند تا زنانشان نسبت به رابطه با آنها سرد شوند و شور و شوق جنسي شان را از دست بدهند، پس همين جا به همتون توصيه ميكنم كه اگر جزو اين 18 دسته مرد هستيد حتما تجديد نطري كلي در نحوه عادات و رفتارهايتان بكنيد زيرا ادامه اين وضعيت موجب سرمزاجي جنسي خانمتان ميشود و بر همگان پوشيده نيست كه اگر اين فرمول در رابطه تان حاكم شود نتايجي خوشي در زندگي تان برجاي نميگزارد.
سرد مزاجي = خيانت جنسي يا خيانت احساسي يا خيانت فكري + دعوا + غرغر كردن + ايجاد سوالات مبهم ( چرا دير ميايي ؟ ، تا الان كجا بودي ؟ و … ) + طلاق + بي ميلي نسبت به زندگي مشترك + ………. + خطرات بسيار جدي براي آينده مشتركتان
لطفا يك بار ديگر سرد كنندهايي كه برايتان ذكر كردم بخوانيد و تا حد امكان سعي كنيد تا عاداتتان را طوري تنظيم كنيد كه منجر به سرد كردن رابطه تان نشود چون در اين صورت فرمول بالا در زندگيتان اجرا خواهد شد و لذت و خوشي از زندگيتان رخت خواهد بست.